تجلی زینب سلام الله علیها از عصر عاشورا
از عصر عاشورا زینب تجلی میکند.از آن به بعد به او واگذار شده بود. رئیس قافله اوست چون یگانه مرد زین العابدین (سلام الله علیها) است که در این وقت به شدت مریض است واحتیاج به پرستاری دارد تا آنجا که دشمن طبق دستور کلی پسر زیاد که از جنس ذکور اولاد حسین هیچ کس نباید باقی بماند، چند بار حمله کردند تا امام زین العابدین را بکشند ولی بعدخودشان گفتند(انه لما به)این خودش دارد می میرد. و این هم خودش یک حکمت و مصلحت خدایی بود که حضرت امام زین العابدین بدین وسیله زنده بماند و نسل مقدس حسین بن علی باقی بماند. یکی از کارهای زینب پرستاری امام زین العابدین است.
(درعصر روز یازدهم که اسرا را از کنار قتلگاه عبور می دادند) زینب (سلام الله علیها)خودش را به بدن مقدس ابا عبدالله می رساند… آنچنان دلسوز ناله کرد که ( فاکبت و الله کل عدو و صدیق)یعنی کاری کرد که اشک دشمن جاری شد، دوست و دشمن به گریه در آمدند.
(وقتی اسرا را همرا سرهای مبارک وارد کوفه می کردند حضرت زینب سلام الله علیها خطبه ای خواندکه)راوی گفت:گویی که علی زنده شده وسخن او از دهان زینب می یریزد…وقتی حرفهای زینب تمام شد، مردم رادیدم که همه، انگشتانشان را به دهان گرفته و می گزیدند.
(مطهری،مرتضی،1387،حماسه حسینی،ج1،ص382الی384)